یکی بود،یکی نبود.

توی یه جنگل بزرگ، تعداد زیادی اژدها زندگی میکردند.

اونا همشون قادر بودند تا چند متر آنطرف تر از دهانشون آتیش به بیرون پرتاب کنند، به غیر از یکی از اون ها که اسمشو گذاشته بودن اژدهای بی آتش.

اژدهای بی آتش هرکاری میکرد نمیتونست آتیش از دهنش پرتاب کنه، اون برای حل مشکلش پیش همه ی حیوونای با تجربه رفت.

و از آنها درخواست کمک کرد.و اونا هم راهنماییش کردن ولی چیزی عوض نشد و اون هنوز بی آتش بود.

اژدهای پیر توصیه کرده بود که،اون برای درمان مشکلش باید چای سبز بخوره.

لاک پشت گفته بود اون باید،عرق نعنا بخوره.

خرگوش گفته بود اون باید،هویج بخوره.

اما،هیچ کدوم از روش ها جواب گو نبود.

یکی از همین روزها،یک دوره گرد پیر،از اونجا عبور میکرد.

اون اومد داخل جنگل وکلی وسیله برای فروش با خودش آورد.اژدها ها همه پیش اون میرفتن و چیری میخریدن.اژدهای بی آتش هم با خودش گفت:شاید دوره گرد دارویی برای مشکل من داشته باشه.

خلاصه وقتی سر اون خلوت شر پیش اون رفت و مشکلش رو اون گفت.دوره گرد کمی فکر کرد و گفت:دارویی که می‌خوای رو ندارم،اما میدونم میتونی اون رو از کجا پیدا کنی.

اون بالای یک کوهه،درمان دردت یک فلفل قرمزه که فقط بالای آن کوه وجود داره.

و تو،آنجا برو و اون را پیدا کن.

و وقتی پیداش کردی کمی از اون رو بخور،کامل خوب میشی.

اژدها خوشحال شد،ازش تشکر کرد و بلافاصله رفت.

وقتی رسید اون فلفل هارو دید،اون خیلی خوشحال بود و بلافاصه شروع کرد به خوردن اونا.

اونا خیلی تند بودن و حسابی دمای بدن اون بالا رفته بود.و آروم آروم کل صورتش قرمز شد.و هی دمای بدنش بیشتر می شد.

تا اینکه یهو،یکم از گرده ها رفت تو بینیش و عطسه کرد.

و از دهنش آتیش خارج شد.

اون به سرعت از کوه پایین امد و خواست که به همه نشون بده.

اما دید که دیگه نمیشه.

اون دوباره رفت از فلفل خورد.و وقتی عطسه کرد، از دهنش آتیش اومد.ولی بار دوم نیومد.

اون که ناراحت شده بود به گریه افتاد.و دوستاش اومون پیشش و گفتن:همه خاصن و هرکسی چیزی داره که بقیه دوسش دارن.

توهم برای ما دوست خاص و استثنائی هستی که فقط آتیش نداری.

اژدها خوشحال شد و از دوستاش تشکر کرد.

و همه در کنار هم جشن گرفتن

پایان.:)♡

 

گوینده:تانیا

داستان شب اول-پسر بچه و گارسون بی حوصله

داستان شب ششم-پیرمرد ثروت مند و پسرش

داستان شب پنجم-خرس کوچولو و سایه اش

داستان شب چهارم-اژدهای بی آتش

داستان شب سوم-شیر مهربون و هیزم شکن

داستان شب دوم-یه میخ به دیوار بکوب!

داستان شب نهم-روح آرتین

آتیش ,اژدهای ,اونا ,اژدها ,فلفل ,خوشحال ,دهنش آتیش ,اژدها خوشحال
مشخصات
آخرین جستجو ها